امیرعلی قند عسل مامان و بابا

    ...

  تو این هوا آتیش منقل میچسبه ها با کباب ماهی ...

امیرعلی عاشق بازی کردن با قنده   ...

تو پشه بند لالا میکردم پشه ها نیشم نزنن خب امیرعلی در جواهرده   تله کابین سواری امیرعلی از تله کابین که پیاده شدیم حسابی گرسنه ام شد آخه خسته شده بودم دیگه امیرعلی و دخترعمه اش مبینا مثلا بار اولم بود رفته بودم کنار دریا ، تو چادر همش خوابیدم نگه داشتیم صوبه بخوریم هوا خنک بود چسبید بلال خوردن امیرعلی در گردنه حیران کنار دریاچه ارومیه بودیم هوا بدجوری خنک بود منو تو ماشین نگه داشتن   ...

...

این عروس ایرانی امیرعلی هستش     اینم عروس اسپانیاییش، خودمونیما داماد با شلوار لی نوبره   ...

هرچی مامانم میگه انگشتتو نخور گوش نمیکنم که ، آخه خوشمزس ...

...

    هلی کوپتر خودمه بابام واسم خریده دوس دارم پره هاشو بشکنم ...